کد مطلب:95668 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

خطبه 171-درباره خلافت خود












[صفحه 439]

خدای تعالی سپاس خداوندی را كه نه گستره آسمان و نه تمامی وسعت زمین از او پوشیده نیست.

[صفحه 439]

كسی مرا گفت: بنظر می رسد كه در كار خلافت حریص باشی، گفتم: شاید شما چنین باشید كه دیده بر خلافت دارید، در حالی كه هم از جهت نسبت از رسول خدا (ص) دور هستید و هم شایستگی این مقام را ندارید، اما من هم از خاندان رسول خدا (ص) هستم و از هر كس دیگر، برای این مقام شایسته ترم... و شما مانع دستیابی من به حقم هستید و هر بار گامی در راه احقاق حق خویش نهادم با حیله به چشم پوشی از آن بازداشته اید. اما زمانی می رسد كه آوای حق را بگوش این مردم می رسانم و آنان را از حقیقت آگاه می سازم و دلیل و برهانی را ارائه خواهم داد هم شما از خواب غفلت بیدار شوید هم آنان مبهوت و سرگردان بمانند. خدایا، مرا یاری كن تا در حق قریش و تمام آنهایی كه با دین خدا مخالفت دارند، به عدالت رفتار كنم. خدایا دستم را به سوی تو دراز می كنم و از تو یاری می جویم زیرا كه اهل قریش قرابت مرا با رسول تو نادیده گرفته اند و مقام مرا به هیچ انگاشته اند و بر علیه من متحد شدند و به دشمنی برخاسته و گفته اند كه چه، تو در امر خلافت باشی و چه، این مهم به ما تعلق گیرد، هر دو با حق برابر است.

[صفحه 439]

آنها در حالی كه همسران خود را در خانه نشانده اند، عایشه همسر پیامبر (ص) را كه خانه نشین بوده، از خانه بیرون كشیده و از شهری به شهر دیگر می برند و لشگری آراسته اند تا به مقابله با من برخیزند... اینان در آغاز با من بیعت داشتند، اما بعد به مخالفت برخاستند و با سپاه خویش در بصره بر عثمان بن حنیف كه از سوی من خزانه دار بیت المال مسلمین بود وارد شده و عده زیادی از مردم را به زور و ستم و یا حیله و نیرنگ به خاك هلاك افكندند. به خدا سوگند كه اگر نه آن همه كه آن یكنفر را نیز به عمد می كشتند كشتن همه آن لشگر بر من حلال بود، چرا كه آن لشگر حاضر بودند و مانع از كشتن او نشده بودند. حادثه مرگ یك مسلمان غم انگیز است چه رسد به آنكه به تعداد لشگریان خویش مسلمان را كشته اند.


صفحه 439، 439، 439.